Lilypie Pregnancy tickers

Wednesday, September 1, 2010

وقتی چشمان به جمالت روشن گشت...

سلام. نمی دونم اینجلا واقعا خلوته یا نداشتن پیام دلیل دیگه ای داره ... ):
عیب نداره خاله جون، خودم برات می نویسم... 
عزیزکم پریروز با مامانت رفتیم سونوگرافی و جنابعالی رو رویت کردیم... خیلی کوچولویی هنوز! فقط  8.2 سانتی متر! که از اون 8 سانت هم 2 سانتی مترش سر ِ خوشگلت بود!
قربون اون پیشونی ِ خوشگل و خوش تراشت برم من عزیزکم!
ولی خودمونیم ها... هنوز مامانت رو اذیت می کنی خیلی هم اذیت می کنی... خُب... حالا تو مدام مامان جونت رو اذیت کن و گشنگی بهش بده ، اونوقت خودت هم کوچولو می مونی و ما صدات می زنیم " ریزه میزه جون!"
تازه ، یادت باشه کم ِکم ، 1 سال باید آویزون مامانت باشی واسه غذات ( که شیر می باشد) ... اونوقت یه موقع، شاید، مامانت بیافته رو اون دنده و گشنه  بمونی...!!! گهی زین به پشت و گهی پشت به زین...!!!
و دیگه اینکه ... خاله شهین جونم  داره کلی تحویلت میگیره و چیزای خوب خوب برات می فرسته! خوش به حالت فسقلی ِ من...!
 
عزیز دل خاله... مامانت رو کمتر اذیت کن... زود ِ زود بزرگ شو... ما خیلی منتظرتیم عزیزکم!

قربون ِ تو بشم من... عزیزِ نازنین و شیرین!

                           
  پ.ن: عکس از www.dreamtime.com

No comments:

Post a Comment

برای ما بنویس! اینجا...