Lilypie Pregnancy tickers

Wednesday, November 3, 2010

سیستم تفکری وبلاگی

دنیای وبلاگ چیز غریبیه... با گذشت بیشتر از 9 سال از عمرمفید وبلاگ نویسی تو این مملکت، اذعان می کنم که هنوز هم فضولی و سرکشی تو زندگی مردم  و مرور وبلاگ هر قشرو طیف آدمی برام جالبه...
کودکانه یا بزرگانه، درست و درمون و به در بخور، تا جلف و جفنگ و اراجیف...همه رو دیدم... 

کلا یه مدت  وبلاگ زده شده بودیم یه جور نا جور... سرو ته مان را که میزدند ، ما رو تو وبلاگ مردم پیدا می کردند!
حالا که  بزرگتر ، یا به عبارتی سالخورده تر شده ایم ، مدیریت بیشتری روی زمان فضولی هایمان داریم... ولی کماکان حس می کنیم که گاهی زیادی اتلاف وقت می کنیم و گاهی سرمان در سرکشی به یک وبلاگ، زیادی گرم می شود...

چیزی که برام جالبه اینه که اگر یه روز، مثل روزی که گذشت، خدا بخواد و  ما ازخونه بیرون نرویم، میشه با سر زدن به این دنیای مجازی ، دنیای بیرون و شهرنشینی رو کاملا برای خودت بازسازی ، یا بهتر بگم، مدل سازی کنی...
 همه جورش رو داریـــــــــــــــم:
آدم های چیتان پیتان کرده ، با لباس های زرق و برقی... آدم هایی که ادعای روشنفکری می کنن...آدم های بی دغدغه...آدم های شوخ طبع...خشن.... بی مبالات... درسخونده  یا عامی....آدم های فقیر (نه از نوع مادی ) .... آدمهایی که غرق در دنیای خودشونن...آدم های درگیر... افسرده....داغون... شنگول ... پست و بی فکر... عمیق و دردمند...
خلاصه اگه یه ساعت چرخ بزنی تو پیج ها و صفحات این دنیای مجازی، اونقدر آدم های مختلف و رنگ و وارنگ می بینی که سرت سوت می کشه....چشمات سیاهی میرن، شاخ در می یاری و کلا اگه ادامه بدی به موجودی غیر از خودت تبدیل می شی!

میگم عجیبه، چون اگه بخوای راه بیوفتی تو شهر و این همه آدم رو یه جا ببینی، باید کم کم 4-3 ساعت وقت بذاری، تازه نمیتونی با خیال راحت تو ذهنشون کنکاش کنی ، گذشته و حال شون رو یه جا ببینی... نمی تونی بفهمی توی مغز همشون چی می گذره.... گاهی شاید دلت بخواد به بعضی هاشون بد و بیراهی نثار کنی... شاید بخوی واسه یکی دو قطره اشک بریزی... یا مسخره اش کنی... یا به یکی  حسودی کنی... شاید دلت بخواد بهش گیر بدی و دق دلی ات رو خالی کنی... خُب، هیچ کدوم از این کارا رو نمی تونی تو دنیای واقعی انجام بدی...
تازه شاید بعضی ها 2-3 تا شخصیت مجزا داشته باشن و مثل من سرشون درد بکنه واسه تایپ و پسورد و این قرتولک بازی ها...

حالا بین این همه وبلاگ، بعضی هاشون، مثل همین خلوته...یا به قولی مشتری آنچنانی ندارن...
نمی دونم، سیستم فکری وبلاگ نویسی چه جوریه؟... درستش چیه؟... عام باید باشه ، یا خصوصی؟... اگه عام، چرا نیست، چرا یه چیزایش یواشکیه...؟... اگه خصوصیه پس چرا در معرض دسترس عموم ِ؟

از هر بعد و زاویه که نیگاش کنی، عجایبی می بینی، غریب! هزار تو دارد این دنیای مجازی ، درگیرش که بشی، حسابت یه جورایی با کرام الکاتبین ِ...
دلیل ِ من، دلیل کوچیکیه... ولی عمیق ِ! واسه همین چیزاست که می گم دنیای مجاری، خصوصا از نوع وبلاگی اش عجیب غریبه دیگه...

No comments:

Post a Comment

برای ما بنویس! اینجا...